سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدرسه استثنایی آزادی مشهد
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
ترنم یاس
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
همنشین
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
بچه های اوتیسم استان خوزستان --- khozestan Autism childern
علی اصغربامری
جاده های مه آلود
عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
شیمی وزندگی
وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی
TOWER SIAH POOSH
کلبه تنهایی
****شهرستان بجنورد****
حباب خیال
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
بوی سیب
سامع سوم
جرعه ای از شراب عشق
دل شکسته
دلم تا لب پره حرفه...برای در واسه دیوار.....هوای تازه تر میخواد
نــســیــمــ یــاران
حرف دل
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
جیغ بنفش در ساعت 25
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
.:مطالب جدید18+ :.
wanted
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
اخراجیها
نوری چایی_بیجار
روان شناسی
خاطره های مدرسه
عرفان وادب
سکوت پرسروصدا
فاطمیون لنجان
عدالت جویان نسل بیدار
در حسرت شهادت
برو بچه های ارزشی
جامع ترین وبلاگ خبری
شایگان♥®♥
مناجات با عشق
از یک انسان
زازران همراه اخر
داود ملکزاده خاصلویی
اخبار روز ایران وجهان
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
جیگر نامه
هامون و تفتان
از همه چی.از همه جا
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ شمیم انتظار
جوونی کجایی...
روانشناسی جالب
شرکت نمین فیلتر
ریاضیات ملکه علوم
مرکز ناشنوایان کامران مولوی
0098
یه دنیا دلتنگی
درسی، آموزشی، دانشگاهی
مرکز آموزشی کوثرمشهد
چادر حجاب (مدل جلابیب)
بازی های های جذاب
سی شاپ
دی شاپ
وی شاپ
ماه مارکت
ریلکس
ریلکس زن شاپ
خرید ریلکس
ریلکس ماکس خرید
ماه شاپ
مدرسه کودکان استثنایی بوستان یک شهرستان سقز
طراحی چهره
قالب وبلاگ
بک لینک
خرید بک لینک
خریدار جهنم

در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد... به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:قیمت جهنم چقدره؟کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!مرد دانا گفت: بله جهنم.کشیش بدون هیچ فکری گفت: ? سکه مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی دهم!


[ چهارشنبه 89/4/30 ] [ 10:55 صبح ] [ همکاران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 414
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 236650